سخن پیامبروامامان درموردخشم وغضب...

روایت است که مردی بنزد رسول خدا (ص) آمده عرضکرد : یا رسول الله مرا تعلیم ده فرمود : بروغضب مکن .

آنمرد گفت هیمن مرا بس است و بجانب قبیله خود رفت ناگاه در میان قومش جنگی بپاشد و اسلحه پوشیده و در برابر یکدیگر صف کشیدند آنمرد هم چون چنان دید اسلحه پوشیده و به صف ایستاد آنگاه سخن پیامبر (ص) را بیاد آورد که به او فرمود : غضب مکن !

پس اسلحه را کنارگذاشت و نزد مردمیکه دشمن قومش بودند آمد و گفت : ای مردم هر جراحت و قتل بی نشانه ای که در افراد شما باشد به عهده من است و من خوبیهای آن را بشما می پردازم . آن مردم گفتند :حال که اینطور باشد به نفع شما ولی ما به پرداخت این جریمه سزاوارتریم سپس با یکدیگر صلح کردند و کینه از میان برفت.

پیامبر (ص) فرمود: آنکه در فرو بردن خشم از دیگران پیشتر است از همه کس دوراندیش تر است.

و باز فرمود : خشم از شیطان است و شیطان از آتش پدید آمده و آتش را با آب می توان خاموش کرد وقتی یکی از شما خشمگین شود وضو بگیرد.

امام پنجم فرمود : مردی که عضبناک شده و راضی نشود پس این سبب داخل شدن در جهنم است!

و هر که غضبناک شد اگر ایستاده بنشیند تا از او جحالت شیطانی زایل گردد و اگر نشسته بایستد و هرمردیکه به فامیل خود خشم گیرد بلند شده و دست خود را به دست او بگیرد آرام می شود زیرا رحمباعث از بین رفتن خشم او می شود.

و امام ششم فرمود: کسیکه نتواند غضب و خشمش را کنترل کند مالک عقلش نمی تواند باشد.

علی (ع) درباره غضب می فرماید : غضب نوعی از جنون است زیرا آدم غضبناک پشیمان می گرددو اگر پشیمان نشد دیوانگیش ریشه دار است .

و علاوه بر آیات وحی و کلمات ائمه هدی (ع) همه عقلاء عالم اعتقاد دارند که باید غضب و خشم را کنترل کرد که چه بسا خشم قدرتمندی به نابودکردن مردمان بسیاری منتهی می شود همانطوریکه در تاریخ ایران و جهان نظائر زیادی می توان شاهدمثال آورد که یک لحظه خشم و عضب باعث از بین رفتن مردمان بسیاری شده است به عنوان مثال:خشم آقا محمد خان قاجار بر مردم کرمان منجر به این شد که دستور داد هزاران جفت چشم از مردم کرمان درآورده و از چشمها تپه ای درست کردند.

از امام پنجم (ع) روایت شده که در تورات آمده است : ای موسی خشم خود را از کسانیکه تحت قدرت و اراده تو و زیر دست تو هستند فروگذار تا منهم غضبم را از تو باز دارم موسی عرض کرد :

خداوندا کدام یک از بندگانت در نزد تو عزیز است خدا فرمود : بنده ای که قدرت داشته باشد ولی خطا کار را عفو کند.

روایت شد ه که علی (ع) در جنگ با عمروبن عبدود موفق شده که عمرو را بر زمین انداخته و روی سینه او بنشیند که عمرو آب به صورت مبارک علی (ع) انداخت حضرت او را در آن وقت نکشت بلکه بلند شد و مقداری راه رفت و بعد آمده سر او را جدا کرد . وقتی از حضرت سؤال کردند که علت چه بود فرمود: ترسیدم اگر همان وقت سرش را جدا کنم از روی خشم نفسانی باشد که باطل است.

شهید دستغیب می فرماید : خشم حد وسطی در برابر افراط و تفریط دارد . حد وسط خشم که بودنش لازم و ضروری و کمال انسانی در آنست در جایی است که مال یا ناموس یا آبرو یا جانش یادینش مورد تهد ید قرار گرفت باید بی تفاوت نباشد خشم صحیح اینجاست .

مال حلال را که از راه صحیح بدست آمده تا می شود نباید گذاشت آنرا بنا حق بگیرند و غیره و قرآن هم می فرماید : نه ستم کنید و نه زیر بار ستم بروید. نه به کسی سیلی بزن نه بگذار بیجا به تو سیلی بزنند.