پیامبر(ص)فرمود:هركه بر خود دَرِ سؤ الى"گدایی یاتقاضاازدیگران" بگشايد خدا بر او هفتاد دَرِ فـقر را مى گشايد كه هيچ چيز آنها را سدّ نمى كند!!

 

راونـدى روايـت كـرده اسـت كـه مـردى بـه خـدمـت حـضـرت رسـول صـلى اللّه عـليه و آله و سلّم آمد و گفت : دو روز است كه طعام نخورده ام .

حضرت فـرمـود: كـه بـرو بـه بـازار، چـون روز ديـگـر شـد گـفـت : يـا رسـول اللّه صـلى اللّه عـليـه و آله و سلّم ديروز رفتم به بازار و چيزى نيافتم و بى شـام خـوابـيـدم .

فـرمـود كه برو به بازار، چون به بازار آمد ديد كه قافله آمده است و مـتـاعى آورده اند، پس ، از آن متاع خريد و به يك اشرفى نفع از او خريدند و اشرفى را گـرفـت و بـه خـانـه بـرگشت روز ديگر به خدمت آن حضرت آمد و گفت : در بازار چيزى نيافتم .

حضرت فرمود: كه از فلان قافله متاعى خريدى و يك دينار ربح يافتى ! گفت : بلى .

فرمود: پس چرا دروغ گفتى ؟ گفت : گواهى مى دهم كه تو صادقى و از براى اين انـكـار كـردم كـه بـدانم آنچه مردم مى كنند تو مى دانى يا نه و يقين من به پيغمبرى تو زيـاده گـردد.

پـس حـضـرت فـرمـود كـه هـر كـه از مـردم بـى نـيـازى كـنـد و سـؤ ال (درخواست ازدیگران)نـكـند خدا او را غنى مى گرداند و هركه بر خود دَرِ سؤ الى بگشايد خدا بر او هفتاد دَرِ فـقر را مى گشايد كه هيچ چيز آنها را سدّ نمى كند؛ پس ‍ بعد از آن ديگر آن مرد از كسى سؤ ال نكرد و حالش نيكو شد.


نام كتاب : منتهي الامال قسمت اول

نام نويسنده : مرحوم حاج شيخ عباس قمي